شب....
خداوند شب را آفرید
مایه ی آرامش شود برای تن های خسته از روشنایی
اما من.....
شب که میشود انگار کوله بار سنگین روز را
بر دوش زخمی و خسته این تن می افکنند ...
سنگینی به کنار، درونش پر است از خورده شیشه های تیز
مگر دوش زخمی من دیگر جایی برای زخم جدید دارد ...
این تن دیگر تحمل ندارد
کاش هر چه زودتر از این دنیا رخت ببندد و دیگر تحمل نکند...
کاش بمیرد به جای ذره ذره جان کندن
کاش بمیرد ....
Fatemeh
darling...
برچسب : نویسنده : darling2013a بازدید : 119